جدول جو
جدول جو

معنی خصم افکن - جستجوی لغت در جدول جو

خصم افکن
(پَ سِ پُ اَ تَ)
دشمن کش. از بین برندۀ خصم. دشمن انداز
لغت نامه دهخدا
خصم افکن
دشمن افکن دشمن شکن
تصویری از خصم افکن
تصویر خصم افکن
فرهنگ لغت هوشیار
خصم افکن
دشمن شکن، عدوسوز
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ اَکَ)
دشمن اندازی. دشمن کشی:
بدشمن گرائی بخصم افکنی
گشاده بر او بازوی بهمنی.
نظامی.
ز خصم تو چون مملکت گشت سیر
بخصم افکنی پای درنه دلیر.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ اَ کَ)
چشم انداز. منظره. دورنما. رجوع به چشم انداز شود
لغت نامه دهخدا
(پَ دی دَ / دِ)
خشت اندازنده. کسی که در جنگ خشت می اندازد:
بسی گرد خشت افکن آمد به پیش
کس آن را ز ده گام نفکند بیش.
اسدی
لغت نامه دهخدا
(کَ / کیا دَ / دِ)
کنایه از جنگی و مبارز. رزم دیده. رزم خواه. رزم ساز. رزم یوز. (آنندراج). غازی و مبارز. (ناظم الاطباء). رزمجو. رزمجوی. رزم آزموده. رزم آرا:
پسند آمدش گفت اینک سپاه
سواران رزم افکن و کینه خواه.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(پَ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ)
دشمن کش. فاتح. غالب. دشمن از بین برنده. خصم افکن:
چو جام گیرد بدره ده است و بنده نواز
چو تیغ گیرد گردافکن است و خصم شکن.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
تصویری از خصم افکنی
تصویر خصم افکنی
دشمن اندازی، دشمن کشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم افکن
تصویر چشم افکن
منظر چشم انداز دور نما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خصم شکن
تصویر خصم شکن
فاتح، غالب، دشمن شکن
فرهنگ لغت هوشیار